فمینیسم موتور لیبرالیسم در شخم فرهنگهای مخالف
نام «ادوارد برنایز» به عنوان پدر علم روابط عمومی برای بسیاری نامی آشناست! خواهرزاده فروید و کسی که آغازگر اموری از جمله استفاده ابزاری از زنان جهت سود شرکتهای تجاری و منافع سیاسی بود! او در یکی از ابتداییترین اقدامات خود سیگار کشیدن را که تا آن زمان در جامعه غرب امری مردانه محسوب میشد جهت بالا بردن سود کارخانههای تولید سیگار با نمایشی خیابانی از دختران و زنان در حال سیگار کشیدن به مظهری از تمدن! تبدیل کرد و زنان از آن زمان سیگار را به عنوان مظهر قدرت و پذیرش اجتماعی همانند مردان، استفاده میکردند! تفکری که جایگاه خود را در میان بسیاری از زنان و دختران پس از گذشت دهها سال حفظ کرده و بلکه به امورات دیگر نیز تسری داده است! بزرگترین حامیان تفکر و ایده برنایز؛ فمینیستها بودند که با شعار حقوق برابر زنان با مردان به میدان آمده و چنین اقداماتی را حمایت کرده و گسترش میدادند! بعدها این جماعت برابری حقوق زنان با مردان را با امورات دیگری چون حق رأی آنان در انتخابات، کارکردن آنان در محیطهای مختلف اجتماعی و حتی مکانهایی که مردانه محسوب میشد، نماینده شدن آنان و غیره پیگیری کردند!
در جامعه ایران نیز زنان و بلکه مردان زیادی از همان ابتدا با این صداها همصدا شدند که تقریباً در تمام دولتها رد پای آنان دیده میشد اما اوج فعالیت این جماعت در زمان دول کارگزاران و اصلاحات بود. حق تحصیل، رأی، نمایندگی، حضور در عرصههای مختلف اجتماعی از شغلهای قضایی تا حضور در ورزشگاهها و یا دوچرخهسواری در خیابان و غیره از جمله شعارهای به ظاهر زیبایی بود که بسیاری از زنان حتی تحصیلکرده و طبقه متوسط جامعه را با خود همراه میکرد تا زنان را به این باور برساند که حقوق اساسی آنها طی سالیان نادیده انگاشته شده و برای یافتن جایگاه ارزشمند زنانگی خود باید شبیه مردان باشند و به مانند مردان رفتار کنند (اینکه شعارهای آنان چه بود و سیر فعالیتشان، نیازمند بحثی جداست که در این مقال نمیگنجد)! و جالبتر اینکه این امر با استقبال مردان زیادی هم مواجه شد! چرا که برای آنها نیز منافع بسیاری به همراه داشت که اشارهای مختصر خواهیم داشت!
محصول شعارهای فمینیستی و حمایت دولتها از آن و تبدیلشدن این شعار به امری جهت رأی آوری سیاستمداران با جذب ۵۰% آرای جامعه؛ فجایعی است که امروز در کف جامعه شاهد آن هستیم اما با کمال تأسف کسی به روی خودش نمیآورد و از آن بدتر در برابر زایل شدن حقوق حقه زنان؛ نخستین گروه خود آنان هستند که سخنی نمیگویند و بلکه اگر کسی به مخالفت برخاست با او به مخالفت برمیخیزند!
محصول تساوی و نه عدالت حقوق زنان و مردان؛ چیزی جز بهرهکشی مدرن از زنان نبود! بار اصلی مسئولیتهای خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی بر دوش زنان جامعه افتاد تا آنها بیش از توانشان مسئولیت بپذیرند و نگاهی غلیظ به نقشهای افراطی اجتماعی و نیمنگاهی به خانواده داشته باشند! بدون آنکه بدانند به چه منظور باید تا پست دکترا بخوانند! تنها بخوانند چون این مظهر رشد و پذیرش آنان است! و اشغال صندلیهای دانشگاهی با ۷۰% زنان جامعه ایرانی نه یک موفقیت برای این قشر که سیاستمداران از آن مدام با افتخار یاد میکنند! بلکه عاملی آسیبزا جهت تشکیل خانواده و تأمین نیازهای عاطفی آنان شد تا با قشری قابل توجه از دختران آسیبپذیر و افسرده مواجه باشیم! محصول فعالیتهای اقتصادی آنان در جامعه، کار فراوان و حقوق کمتر و به نوعی بهرهکشی از کار باکیفیت آنان با دستمزدی کمتر از مردان گردید و نتیجه بدتر آنکه مردان نیازمند کار و نانآور خانوار از قافله عقب افتادند چراکه راضی به کار زیاد و حقوق ناکافی نبودند! آنان همینطور از صندلیهای دانشگاهی نیز جا ماندند تا جمعیت قابلتوجهی از مردان جامعه نپذیرفتن سختی بار مسئولیت را ترجیح دهند و آرامآرام ضعیف بودن را بپذیرند و به سوی ناهنجاریها و مشکلات مختلف اخلاقی و اجتماعی و اعتیاد روانه شوند؛ مکمل این طرز تلقی از نقش اجتماعی زنان پیدایش جوی را در جامعه تسهیل کرد که به پذیرش فراگیر شعارهای «فرزند کمتر و زندگی بهتر» و «دو بچه کافیست» انجامید و کشور ایران را با بحران پیری مواجه کرده و نتیجه گریزناپذیر مجموعه این شعارها بالا رفتن سن ازدواج زنان و یا طلاق آنان پس از ازدواج بوده است!
توضیح مفصل چگونگی این فجایع در جوامع مختلف جهان و به دنبال آن ایران نیازمند فضا و وقت بیشتری است! که انشا الله در فرصتهای آتی بیان خواهد شد! اما مسئله نگرانکنندهتر آنجاست که با روی کار آمدن دولت یازدهم و اکنون با نزدیک شدن به انتخابات بازهم از گوشه و کنار صدای فمینیستها و سیاستمداران فرصتطلب و قدرتطلبی که رأی آوری و صندلیهای قدرت برایشان به هر قیمتی که باشد ارزشمندتر است به گوش میرسد و آنانی که باید بیش از همه بر این سوءاستفاده هوشیار باشند خود زنان جامعهاند! که حضور در پای صندوقهای رأی حق آنان و بازی خوردنشان با همان شعارهای مصیبت زا، ظلمی بزرگ و سوءاستفادهای تاریخی از آنان است اگر هوشیار نباشند! و هوشیاری یعنی بدانند آنانی که با این شعارهای فریبنده به میدان میآیند؛ نه تنها شایسته رأی بلکه شایسته محاکمهاند!