مقدمه
گفته میشد بنیاد فورد، بزرگترین سازمان خیریه جهان در دهه ۶۰ یا ۷۰ میلادی و مهمترین منبع تأمین هزینههای جنبش حقوق بشر بود. این سازمان در دهه ۱۹۶۰ تنها بخش کوچکی از بودجهاش را صرف فعالیتهای حقوق بشر میکرد، اما در بازهی ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰، مبلغ حیرتآور ۳۰ میلیون دلار را به امور مربوط به حقوق بشر در آمریکای لاتین اختصاص داد. این سؤال جدی همواره مطرح است که در پس پرده این بنیاد چه میگذشت که چنین اقداماتی را صورت میداد؟
«بدون نخبگان مدرن، نمیتوان کشوری را مدرنیزه کرد.» این اظهار نظر «فرانک ساتن» قائممقام معاونت بینالملل بنیاد فورد است که در توصیف فلسفهی بنیاد بیان کرده است.
نقش اصلی بنیاد در کشورهای واقع در قیف جنوبی آمریکای لاتین، تأمین وجوه برای آموزش اساتید، بالأخص در حوزهی اقتصاد و کشاورزی بود. در این امر همکاری نزدیکی بین وزارت خارجه آمریکا و بنیاد به وقوع پیوست.
در آن برهه، نفوذ نگرش مارکسیستی در آمریکا شاید بزرگترین خطری بود که از جانب ایالات متحده احساس میشد. فلذا بورسهای آموزشی بنیاد فورد کاملاً در چارچوب منطق «تلاش جهت ایجاد بدیلی برای مارکسیسم انقلابی» جا میگرفت. دانشجویان آمریکای لاتین به طیف وسیعی از دانشگاههای ایالات متحده فرستاده میشدند و وجوه لازم برای دورههای کارشناسی ارشد در دانشگاههای مختلف آمریکای لاتین، از جمله دانشگاههای بزرگ دولتی که به گرایشهای چپ شهرت داشتند، تأمین میشد. بنیاد، تأمینکنندهی اصلی هزینههای «برنامه پژوهش و آموزش اقتصادی آمریکای لاتین» بود که صدها نفر از بروبچههای شیـکاگو، حاصل آن بودند. در همـین حال، بنیاد فـــــورد هزینهی برنامهای در دانشگاه کاتولیک سانتیاگو را نیز تأمین میکرد که هدف آن، جذب دانشجویان دورهی کارشناسی از همسایگان شیلی برای آموزش دیدن از بر و بچههای شیکاگوی شیلی بود. این امر، بنیاد فورد را بیش از دولت ایالات متحده خواسته یا ناخواسته، به منبع اصلی تأمین هزینههای اشاعهی ایدئولوژی «مکتب اقتصادی شیکاگو» در سرتاسر آمریکای لاتین تبدیل کرد.
اما وجه غیرعلمی بنیاد فورد درست در همین دوره بسیار جالب است. خودداری از دیده شدن ارتباط بین دستگاه ترور دولتی و پروژهی ایدئولوژیکی که دستگاه ترور دولتی در خدمتش قرار داشت، مسئله ایست که سیستم نفوذی خواهان تحقق آن بود. بهعنوان یک مثال کوچک، همراهی شرکت تابعهی محلی خودروسازی فورد با تشکیلات و سازمانهای شکنجه، بیش از هر جای دیگر، در آرژانتین مشهود بود. این شرکت خودروهایش را در اختیار نظامیان قرار میداد. وسیلهای که برای ربودن و سر به نیست کردن هزاران نفر از مخالفان سیاستهای بنیاد مورداستفاده قرار گرفت خودروی سواری سبزرنگ فالکون فورد بود. ادواردو پاولوفسکی، روانپزشک و نمایشـــنامهنویس آرژانــتیـنی، این خودرو را «نمـــــاد تـــرور و یک مـرگرو (death-mobile) در برابر خــــودرو (automobile) توصیف کرد.»
پینوشت:
این یادداشت، چهارمین مطلب از ویژهنامهی تحلیلی-راهبردی نفوذ اقتصادی است که به همت جمعی از دانشجویان دانشگاههای برتر تهران و با محوریت دانشگاه تربیت مدرس نگاشته شده است. لذا انشاءالله سلسله مطالب نفوذ اقتصادی از این ویژهنامه به مرور برایتان منتشر خواهد شد.