هر ملتی به گونهای خاص میاندیشد و به همانگونه که میاندیشد زندگی میکند. در واقع میتوان اینگونه پنداشت که انسان، «معرفتی» دارد. آن معرفت، «جهانبینی» او را شکل میدهد و انسان با آن جهانبینی نسبت به چیزهای اطرافش میاندیشد، عمل میکند و در نهایت «سبک زندگی» را به وجود میآورد. همچنین در ابتدای تاریخ، زمانی که گروهی از انسانها به واسطهی نقاط مشترکشان گرد هم آمدند و اجتماع را پدید آوردند، آن اجتماع مبتنی بر فکری بنا شد که از معرفت یکایک آن مردم سرچشمه میگرفت. شیوهی فکر کردن هر ملت پیامدهای مهمی در سرنوشت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی آن دارد. در واقع جایگاه بینالمللی ملتها را طرز تفکر آنها تعیین میکند، نه آنطور که موعظه میکنند و یا ثروتهای طبیعی دارند. شکلگیری یک سبک زندگی در جامعه به معنای این است که هرچیزی اعم از: فکر کردن، آداب و رسوم، تحصیل، معاش، کار کردن، جنگیدن، ورزش کردن و … در چهارچوب آن سبک زندگی قرار دارند. ژاپنیها از جمله مردمانی هستند که توانستهاند به سبک زندگی منطبق بر معرفت ثنویتی خود رسیده و علاوه بر آن، ساختارهایی را درونش شکل دهند که حتی در دورانی که دیگر «روح ژاپنی» از بین رفته باشد، همچنان بتواند برخی از آداب و ارزشهای روح ژاپنی را در خود حفظ کنند. برخی از ساختارهای شکل گرفته در سبک زندگی ژاپنی این قابلیت را دارد که به دیگر سرزمینها منتقل شده و همان آداب و ارزشها را در آن جوامع ترویج کند. در این یادداشت به یکی از این ساختارها میپردازیم: ورزشِ کاراته.
مقدمهای بر ورزش
ریشهی «sport» از کلمهای فرانسوی به نام «desport» گرفته شده است. این کلمه به هرچیزی اطلاق میشود که برای انسان جالب و سرگرمکننده باشد، اما امروزه به هرگونه فعالیت فیزیکی گفته میشود که افراد برای سرگرمی یا بهبود تناسباندام خود به آن مشغول میشوند. به طورکلی میتوان بازیهایی که اساس آن بر فعالیت بدنی است را ورزش نامید. برخی کشورها، ورزشهای مخصوص به خود را دارند. روستانشینان هر منطقهای همبازیهای سنتی خود را نسل به نسل به فرزندان خود انتقال میدهند.
اگر ورزش را مساوی با انجام حرکاتی که باعث ورزیدگی بدن میشود فرض کنیم، میتوان نتیجه گرفت از همان دورهای که بشر برای معاش خود به شکار وابسته بود و نیاز داشت که پیش از شکار خود را برای آن آماده کند، ورزش وجود داشته است. همینطور به دلیل بروز جنگها. این نیاز که هر قوم و قبیلهای باید نیرویی دفاعی تشکیل دهند؛ بالطبع این افراد باید پیش از جنگها آموزش و تمرین میدیدند. حتی برخی از ابزارهایی که در فعالیت مورد نظر باید از آنها استفاده میکردند را در قالبی دیگر ساخته و حین ورزش از آن استفاده میکردند. در این بین بازیها و مسابقاتی به وجود آمدند که همگی برآمده از روش زندگی مردم و یا حوادث و اتفاقاتی بود که در دنیای اطراف به وقوع پیوسته بودند. بدین ترتیب اگر آن ورزش یا مسابقه برگرفته از حادثهای تاریخی باشد، به منزلهی یادآوری دوبارهی آن حادثه است و در غیر این صورت برداشتی از سبک زندگی مردم یک قبیله یا کشور است که کارکردش حفظ فرهنگ مورد نظر میباشد. ازاینرو فلسفهی هر ورزش را باید در فرهنگ و تاریخ محل ظهور آن ورزش جستجو کرد. بنابراین میتوان ریشهی هر ورزش یا رقابتی را در مورد خاصی جستجو کرد.
برای مثال میتوان به رشتهی «دو ماراتون» اشاره کرد. با جستجوی ریشهی این ورزش در تاریخ به حادثهای میرسیم که با عنوان «نبرد ماراتون» شناخته میشود. جایی که حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، سپاه ایران در جنگی که در دشت ماراتون با یونانیها داشت شکست خورد. سپس یکی از سربازان یونانی برای رساندن خبر پیروزی به دیگر یونانیان مسافت ۴۲ کیلومتری بین دشت ماراتون تا آتن را دوید. بدین ترتیب با هر بار برگزاری مسابقهی دو ماراتون، حادثهی شکست ایرانیان توسط سپاه یونان یادآوری میشود.
ورزش زورخانهای هم میتواند ریشه در حوادث تاریخی داشته باشد. زورخانه به عنوان نهادی مردمی، با خاستگاهی سیاسی و با رویکردی ملی و مذهبی پس از حملهی مغول ظهور کرد و به نشو و نما پرداخت. ورزشهای رزمی میل زدن (نماد حمل گرز)، کباده کشیدن (نماد کمان کشیدن)، ضرب زدن (نماد طبالی در میدان جنگ) و … را شامل میشود.
اما برخی دیگر از ورزشها وجود آنکه ریشهی تاریخی اصلی و شکلدهندهی آنها مشخص نیست، اما میتوان شرایط فرهنگی و معرفتی که ورزشها از آن تأثیر گرفتهاند را شناخت. معرفت، «جهانبینی» آنان را شکل میداد و مردم منطبق بر یک جهانبینی زندگی میکردند و بدین ترتیب در طول زمان، فرهنگ و سبک زندگی آنها شکل گرفت.
اما هر ورزشی، اخلاق خاص خود را دارد و آن را انتقال میدهد. به عبارت دیگر ورزشکار را با مفاهیم زندهای که درون خود جای داده تربیت میکند و در راستای اهداف مورد نظر خود رشد میدهد. حال این پرسش مطرح میشود که چگونه این اتفاق میافتد. البته عنصر بسیار مهم در انجام هر ورزشی، معلم و مربی آن است، اما ریشه و اصل ورزش، خود جایگاه ویژهای دارد.
ورزشهای رزمی ژاپن
در رابطه با تاریخ ورزشهای رزمی شرقی این واقعیت وجود دارد که پدیدآورندگانش، مردم عادی و یا حکمرانان نبودند، بلکه معبدنشینان بودند. به عقیدهی بسیاری از مورخین مبدأ ورزشهای رزمی شرقی، چین و معبد شائولین است. به ویژه از قرن ششم که «بودیدارما» پای خود را در آن معبد گذاشت و به همراه آموزههای معرفتی و اخلاقی، آموزش و تمرین برخی حرکات بدنی و رزمی را در دستور کار قرار داد. با گذشت سالها این حرکات پیشرفتهتر شدند و ورزش اصالت بیشتری پیدا کرد و این ورزش چینی به دیگر کشورهای شرق آسیا منتقل شد و هرکجا رفت، دستخوش تغییراتی شد.
از قرن هشتم ژاپنیها به شمشیر روی آوردند. طی قرنهای ۱۲ تا ۱۴ میلادی، رویدادهای مهمی در ژاپن پدیدار گشت. از جمله ورود ذنبودیسم به این کشور، ظهور ساموراییها، ورود بوکس چینی به ژاپن و مرسوم شدن مبارزه با دست خالی. ژاپن شاهد پیشرفت موارد مذکور بود تا اینکه در اوایل قرن ۱۷ به فئودالیسم سراسری رسید. البته عمر فئودالیسم در ژاپن با آغاز اصلاحات «مِیجی» در سال ۱۸۶۸ به پایان رسید. «کُریو» یا ورزشهای رزمی سنتی ژاپنی در این دوره شکل گرفته و سازمان یافتند. ورزشهایی که امروزه آنها را به عنوان ریشهی ورزشهای رزمی مدرن ژاپن یا «بودو» میشناسند.

میجی
با روی کار آمدن میجی، ارادهی حکومت معطوف به پایهگذاری دموکراسی در حکومت ژاپن شد. مشاوران میجی که بخشی از آنها خود در گذشته سامورایی بودند عقیده داشتند که برای عقب نماندن از دیگر کشورها و پیشرفت در زمینههای گوناگون باید نوع حکومت، به دموکراسی نزدیکتر شود. بدین ترتیب نظام ملوک الطوایفی ژاپن از بین رفت و دورهی اصلاحات میجی شروع شد. ازآنجاییکه عامل انگیزش این اصلاحات معطوف به کشورهای غربی بود و ژاپنیها خود را عقبماندهتر از آنها میپنداشتند، همواره پیشرفت جوامع غربی برای ژاپنیها الگو قرار گرفت و سعی کردند وارد همان مسیری شوند که دیگران از آن استفاده کرده بودند. اینجا بود که نگرانیهای جدی برای روشنضمیران ژاپنی شکل گرفت. آنها نگران بودند که نکند با این اصلاحات، فرهنگ و رسمهای پدران و گذشتگانشان به فراموشی سپرده شود و نسلهای بعد دیگر بویی از «بوشیدو» یا روح ژاپنی، طریقت جنگجویی، فرهنگ سامورایی و روح سلحشوری، از خود گذشتگی و مواردی از این دست نبرده باشند. بنابراین به موازات انجام اصلاحات اساسی در ژاپن، آنها برای حفظ میراث سنتی ژاپن دست به فعالیتهای مختلفی زدند که از پررنگترین آنها میتوان به جمعآوری و نگارش کتاب «بوشیدو» در سال ۱۸۹۹ توسط «اینازو نیتوبه» و معرفی «کاراتهی مدرن» توسط «گیچین فوناکوشی» به ژاپن اشاره کرد.
کاراته، عصارهی سبک زندگی ژاپن
معنای لفظی کاراته «هنر مبارزه با دستهای خالی» است. تاریخ بسیار طولانی ورزش کاراته و شکلگیری سبکهای مختلف از دل آن در سدههای اخیر، خود بحث بسیار طولانی دارد که در این مقال نمیگنجد. در ادامه منظور از کاراته، بهطور مشخص «شوتوکان کاراته»، به عنوان نماد کاملی از کاراته است که توسط شخص فوناکوشی پدید آمد و پایهی کاراتهی مدرن شد.
کاراته از سال ۱۹۳۶، به واسطهی تلاشهای فوناکوشی در دانشگاههای ژاپن پایهگذاری شد. اگرچه امروزه در بین ورزشهای رزمی، علاقهی اصلی ژاپنیها به «کِندو» و «جودو» است، اما فعالترین ورزش رزمی در دانشگاههای ژاپن، کاراته است و به طور مرتب هرسال مسابقات سراسری بین دانشگاههای آن برگزار میشود. ارزش کار فوناکوشی به این بود که کاراته را در سطحی معرفی کرد که علاوه بر سلامت جسم، سلامت روح و تربیت اخلاقی هنرجویان را نیز مدنظر داشت. بهطور خلاصه شش کاربرد اصلی کاراته عبارتاند از: ۱-دفاع شخصی، ۲-تناسب اندام و سلامت جسم، ۳-افزایش اعتماد به نفس، ۴-هماهنگی فکر و عمل، ۵-تمرکز و ۶-نظم.
کاراته و تربیت جسمی
تکنیکهای کاراته طوری طراحی شدهاند که اگر به عنوان ورزش پایه در نظر گرفته شوند، هنرجویان این رشته از آناتومی بدنی سالمی برخوردار میشوند. نحوهی گام برداشتنها، خواستگاه عضو ضربه زنندهی بدن، نحوهی بازگشت آن در کنار بدن، هماهنگی حرکات دست و پا، تقویت اندام جهت انجام برخی تکنیکها، تنها برخی از نکاتی هستند که کاراته را از نظر تأمین سلامت جسمی از دیگر ورزشهای رزمی متمایز میسازد.
کاراته و تربیت روحی و اخلاق
همانطور که اشاره شد در ذات ورزشهای رزمی شرقی، چیزی فراتر از کارکرد تربیت جسمانی آن وجود دارد و این ورزشها همواره حامل معرفت به خصوصی هستند. مبنای معرفتی همهی این ورزشها، «معرفت ثنویتی» است که مبنای جهانبینی شرقیها قرار گرفت. البته در شکلگیری یک سبک زندگی تنها معرفت دخالت ندارد، بلکه مواردی همچون محیط زندگی نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. برای مثال دو مفهوم «قناعت» و «خانواده» برای ژاپنیها بسیار با اهمیت میباشند. شاید یکی از دلایل این موضوع شرایط محیطی جزایر ژاپن باشد. چراکه مردم آن مدام با بلایای طبیعی همچون زلزله، سونامی، سیل، فوران آتشفشانهای اطراف ژاپن و مواردی از این دست روبرو هستند و در طول زمان اهمیت بقای نسل و خانواده و قناعتی که موجب میشود مال کسی خورده نشود و به او آسیب نرسد را فهم کردهاند.

گیچین فوناکوشی
گیچین فوناکوشی، ۲۰ اصل کاراته را برای تقویت روحی و ذهنی هنرجویانش تدوین نمود و همواره بر این نکته تأکید داشت که سیر تکامل یک فرد در کاراته تنها با تمرکز بر بخش تکنیکی آن تحقق پیدا نمیکند. بنابراین باید به جنبههای روحی کاراته نیز همواره توجه کرد. فوناکوشی سعی داشت تا کاراته را از ورزشی صرفاً جنگی و مبارزهای به چیزی تغییر دهد تا به عنوان یک منش و سبک زندگی محسوب شود. همچنان که روح بر بدن ارجحیت دارد طرز تفکر و نگرش فرد نیز اهمیت بیشتری نسبت به وضع و حالت ظاهری وی دارد. در نتیجه اصول حاضر نه فقط در تمرینات کاراته، بلکه در زندگی روزمره نیز قابل استفاده هستند. ۲۰ اصل کاراته عبارتاند از:
- به یاد داشته باشید که «کاراتهدو» با احترام (رِی) آغاز میشود و با احترام نیز پایان مییابد.
- کاراته حمله نیست.
- کاراته در جانب عدالت قرار میگیرد.
- ابتدا خود و سپس دیگران را بشناسید.
- ذهن ماورای تکنیک است.
- ذهن باید آزاد باشد.
- بیاحتیاطی سرچشمهی مصیبتهاست.
- کاراته فراتر از دوجو (محل تمرین) است.
- کاراته هنری برای تمام دوران زندگی است.
- طریق کاراته را در تمامی کارها بکار گیرید. زیبایی کاراته در همین اصل نهفته است.
- کاراته همچون آب جوشانی است، که اگر حرارت نبیند رو به سردی میگراید.
- به جای تفکر بر بردن، به بهترین عملکرد خود فکر کنید.
- تصمیمات خود را بر اساس توانایی حریف اتخاذ کنید.
- نتیجه نبرد، به نحوهی استفادهی فرد از نقاط قوت و ضعف بستگی دارد.
- دست و پای حریف را همانند یک شمشیر در نظر بگیرید.
- وقتی از خانه خارج میشوید با یک میلیون دشمن مواجه میشوید.
- قرار گرفتن در کامائه مخصوص مبتدیهاست. بعد از این مرحله فرد در شیذنتای قرار میگیرد.
- کاتا را به دقت اجرا کنید، نبرد واقعی امر دیگری است.
- به کارگیری نیرو یا عدم اعمال نیرو، ریلکس بودن یا انقباض عضلات و اجرای تکنیک به شکل برقآسا یا نرم و روان را فراموش نکنید.
- در طریق خود همواره متفکر، کوشا و راهگشا باشید.

بیست اصل کاراته
نکات مذکور تنها بخشی از منطق و فلسفهی کاراته را تشکیل میدهند. نکتهی حائز اهمیت این است که بسیاری از المانهای سبک زندگی (سنتی) ژاپنی به شکل حیرتانگیزی در ورزش کاراته جایگزاری شدهاند. مثلاً برخلاف غرب در ژاپن، افراد به هنگام ورود به منزل، کفشهای خود را در میآوردند. در کاراته هم هنرجویان پیش از ورود به دوجو کفش و جورابهای خود را درمیآورند. مثال دیگر بحث «احترام» است. تعالیم کنفسیوس بارورترین سرچشمههای بوشیدو و به طور کلی ورزشهای رزمی بودهاند. تعالیم پنجگانهی کنفسیوس در مورد ارتباطات اخلاقی مابین خادم و مخدوم، پدر و پسر، شوهر و همسر، برادر بزرگتر و کوچکتر و بین دو دوست، از دیگر مواردی است که در کاراته نمود دارد. همینطور درجهبندی بر اساس توانایی و صلاحیت. مثالهای بیشماری در این زمینه وجود دارد که ثابت میکند بسیاری از آداب کاراته همان سبک زندگی اصیل ژاپنی هستند که به امید حفظ آنها، دلواپسان ژاپنی آن را در قالب ورزش به جامعهی خود ارائه کردند.
روحِ مدرنِ ژاپنی
با تحولات اساسی ژاپن و دنبالهرویاش از نظام سرمایهگرایی، علاوه بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی، ساختارهای فرهنگی ژاپن هم دستخوش تغییرات شد. اگرچه عدهای تمام تلاش خود را کردند تا این اتفاق نیفتد، اما سرانجام «فرهنگ و سنت گذشته در ابعاد آموزشی و فرهنگی نهادینه نشد و خود را با تحولات تکنولوژی و علوم هماهنگ نکرد، بنابراین رابطهاش با نسل جدید قطع شد». گرچه آنها نمیدانستند که این خودِ «علم» و «تکنولوژی» است که عامل نابودی چنین فرهنگهایی میشود. چراکه علم و تکنولوژی مدرن تنها در جامعهای پیشرفت میکند که آن جامعه ارزشهای جامعهای که تکنولوژی در آن متولد شده را جایگزین ارزشها، فرهنگ و سبک زندگی خود کند. تفرد به عنوان ماحصل تکنولوژی چیزی جز از راه به در کردن فرهنگی که اصالت را به زندگی، تلاش و کمک به یکدیگر میداد با خود به همراه نیاورد. به طور کلی همواره در ژاپن، از پرورش روحیهی انحصارگرایی یا فردگرایی، نگرش سطحی به مسائل، عدم برنامهریزی در امور و رقابت شخصی نابجا برای کسب تفوق بر دیگران، پرهیز به عمل میآمد و بیشتر، زمینههایی در اجتماع پرورش داده میشد که ابتدا موفقیت در امور اجتماعی را تأمین نموده و در نهایت رفاه فرد فرد جامعه را رقم زند.
جوانانی که در دوران اخیر در ژاپن رشد میکنند به علت اینکه مشقات و سختیهایی را که جوانان در دوران جنگ و یا بلافاصله بعد از جنگ متحمل شدهاند را لمس نکرده، طرز برخورد کاملاً متفاوتی با زندگی و جامعه در مقایسه با نسلهای پیشین دارند. جوانان امروزی به علت برخورداری از ثمرات پیشرفت اقتصادی و تنعم این کشور، نسبت به زندگی خوشبین هستند و ترجیح میدهند که با روند زمانه پیش بروند و توقع دارند که جامعه حمایت کامل از آنان را به عمل آورد. از این حیث نسل جدید و امروزی ژاپن دچار مشکلات بسیار جدی هستند. امروزه شاهد افزایش جوانان بیانگیزه در شرایط افزایش نرخ بیکاری در ژاپن هستیم. یکی دیگر از علتهایی که باعث شده جوانان امروزی ژاپن، ژاپنی بزرگ نشوند نحوهی تربیت و آموزش آنهاست. چه آموزش رسمی توسط آموزش و پرورش و چه آموزش غیر رسمی که توسط تلویزیون و «انیمه» ها صورت میگیرد. با بررسی کلی محتوای انیمههای امروزی ژاپن که بیش از ۷۰ درصد از کودکان ژاپنی با آنها بزرگ میشود، فاصله گرفتن از فرهنگ اصیل ژاپنی و حاملان آن نظیر ورزشهای بومی رزمی این کشور بهطور گستردهای به چشم میخورد.
امروزه ژاپن پیرترین کشور جهان است. یکی از علتهای آن رواج خانوادههای هستهای همانند کشورهای آمریکای شمالی است- سرنوشتی که هر کشوری با دنبالهروی از آن کشورها گریبانگیرش میشود. از طرفی آمار نسل جدید بسیار پایین میآید، آن هم به دلایلی چون ازدواج دیرهنگام، شاغل بودن زنها، محل زندگی کوچک و هزینههای بالای تحصیل برای کودکان.
جالب است بدانید که حتی امروزه ورزشِ یکم یا پرطرفدارترین ورزش در ژاپن، بیسبال است!
منتشر شده در ماهنامه فرهنگی حلقه وصل، شماره سیام، مهر ۹۴