تقابل جزء دائمی از روابط روسیه و غرب هستند که در فضای کشمکش دائم بر سر قدرت در سیاست بینالملل در زمینهها و سطوح مختلف بروز بیرونی یافته و در مواقع «شدت» روابط آنها و «مرتبطین» با آنها را با بحران مواجه میکنند. در شرایط حاضر، این فضا تشدید شده که از جمله دلایل آن میتوان به تلاش طرفین برای بازتعریف مناسبات قدرت و باز تنظیم چگونگی توازن قوا در خاورمیانه اشاره کرد.
استمرار سیاست تهاجمی غرب در مقابل روسیه از جمله در موضوع سپر ضدموشکی اروپایی، دستکاری مستقیم و غیرمستقیم «تحولات عربی» عوامل دخیل در تشدید این فضا هستند. این تحولات به نوبه خود اسباب تقابلهای «دیگری» از جمله تشدید تنش مستمر لفظی، ماجرای اسنودن، مقاومت بیشتر مسکو در موضوع هستهای ایران، تقبیح اقدام نظامی ناتو در لیبی، مقاومت مستقیم روسیه در سوریه، تلاشهای پنهان و پیدای مسکو برای توسعه نفوذ در خاورمیانه جدید از جمله در مصر، مسئله نظامیگری روسیه در قطب شمال، یارگیریهای جدید در شرق آسیا و البته بحران اخیر اکراین نیز بودهاند.
اما روسها بر حسب آنچه در تاریخ اتفاق افتاده است بیشتر مواقع بر خلاف منافع ملی ایران عمل کرده است مسعود رضائی، پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد:
پارادایم ذهنی روسیه نسبت به ایران یک پارادایم قدیمی و سنتی است و بیشتر برای دههٔ ۸۰ میلادی کارایی دارد. نخست، منطق نزدیکی دو کشور از دیدگاه راهبردی- سیاسی و بر مبنای دفع تهدید غرب (آمریکا) و در قالب گسترش همکاریهای نظامی و امنیتی برای افزایش نقش هر دو کشور مهم است. اما اراده روسها صرفاً به جلوگیری و محدودسازی نفوذ آمریکا در منطقه «خارج نزدیک» واقعیت دارد. یعنی همکاریهای دو کشور نه ناشی از درک مشترک تهدید و اراده برای مقابله با آن، بلکه به واسطه نگرانی از تسلط آمریکا بر جهان و تکقطبی شدن نظام بینالملل صورت میگیرد. دو کشور تنها در مورد افغانستان و تا حدودی سوریه کنونی همکاری جدی داشتهاند و سایر موارد را نمیتوان به طور دقیق مصداق همکاری دانست. ظرف سه سال اخیر هم نقشآفرینی روسیه در خاورمیانه، بیشتر از آنکه راهبردی باشد، تاکتیکی و واکنشی به پیشرویهای غرب بوده است. در واقع ایران بازیگر گریز از مرکز روسها است و بازی ایران مبتنی بر قواعد ساختار نظام بینالملل نیست.
فلاحت پیشه دربارهی اهداف روسیه از ورود به این ائتلاف ضد داعشی گفت:
برای روسیه هیچ موضوعی بیرون از خارج نزدیک خودش اهمیت راهبردی ندارد. این کشور حتی سوریه را جزو اهداف راهبردی خود نمیداند. بقیه مسائل برای این کشور تاکتیکی و سیاسی محسوب میشود.
سرگی کاراگانف، رئیس اول شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه در مقاله خود به عنوان «عصر جدید تقابل» عنوان میکند:
اکنون روسیه و غرب در تقابل با هم قرار دارند؛ تقابلی که به عقیده وی با دوره جنگ سرد متفاوت بوده و بسیار خطرناکتر از آن به نظر میرسد. وی معتقد است، غرب از تبدیل روسیه به متحد خود ناامید شده و به فکر راه انداختن برنامهای برای ایجاد «تقابلی جدید» در برابر آن است. احساس ترس دهه ۱۹۹۰ از بین خواهد رفت و مشخص خواهد شد که شدت عمل در برابر غرب و ترویج حس «قربانی سیاستهای غرب بودن» در جامعه، تنها تاکتیکی سیاسی از سوی دولتمردان روس بوده است و نه استراتژی آنها. اگر هدف این است که روسیه بار دیگر صاحب احترام در سطح جهانی شود، این تاکتیک بیفایده خواهد بود. این حس منفی تدافعی روسیه در مقابل دیگران، در گذشته نیز به نفع آن عمل نکرده است.
حسین علایی تحلیلگر مسائل استراتژیک و خاورمیانه:
آمریکا به دنبال تنگتر کردن حصار دور روسیه با تغییر دولتها یا استقبال از تغییر دولتها است. آخرین مورد نیز اوکراین است. هادی محمدی کارشناس مسائل منطقه و بینالملل: درعینحال روسیه دریافت که دشمنی و تقابل آمریکا تنها به سیاست تحریم و پرونده اوکراین محدود نمیشود، بلکه تحولات مهمی در این عرصه در حال وقوع است که یکی از این تحولات مهم تلاش آمریکا برای پس زدن روسیه در حوزههای سنتی نفوذ روسهاست که لیبی، عراق و سوریه مهمترین این عرصهها بودند و مسکو به این باور رسید که غرب و آمریکا تلاش دارند، حوزههای نفوذ روسیه در عرصه بینالملل را به صفر برسانند یکی از نشانهای این تقابل با غرب پرونده سوریه و اوکراین است. دلایل حضور نظامی روسیه در سوریه و شرکت در ائتلاف چهارگانه:
۱-جلوگیری از سقوط نظام سوریه بهعنوان مقدمه تضعیف نظام سیاسی مستقل از غرب در ایران و جلوگیری از تبدیلشدن سوریه به مکان امن اقدامات تروریستی علیه امنیت ملی روسیه؛ که زمزمههای ارسال تروریستهای داعشی به مناطق شرق اوکراین یعنی «لوهانسک» و «ماریوپول» وجود دارد که این کار سه دلیل دارد الف: جنگ با استقلالطلبان اوکراین است ب: مرزهای فدراسیون روسیه را هدف قرار دهد ج: همپیمانی چچنیهای روسیه با تروریستهای داعش بوده که در این زمینه تلاش آمریکا در دراز مدت بر تجزیه روسیه میباشد.
۲-اثرگذاری بر پروندههای حساس خاورمیانه بهمنظور فشار بر متحدان منطقهای غرب و نیز کاستن از تبعات نامطلوب رهیافتهای نوین غرب در خاورمیانه بر امنیت ملی روسیه با مرتبط کردن مسئله اوکراین با سوریه
۳-هدف دیگر عملیات نظامی روسیه در سوریه، به گفته پوتین فراهم آوردن شرایط برای یک مصالحه سیاسی میان نیروهای تأثیرگذار در سوریه است. منافع ژئوپلیتیکی روسیه در سوریه برای مسکو بسیار مهم است؛ مسکو به این کشور بهعنوان یک منطقه مهم ژئوپلیتیکی در خاورمیانه مینگرد که در صورت از دست دادن آن کل سیاست و منافع خاورمیانهای این کشور به خطر میافتد. هماکنون روسیه در کلیه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی قراردادهای راهبردی با دولت سوریه دارد که در صورت سرنگونی دولت اسد همه این قراردادها با تهدید مواجهه میشود چون سوریه بخش مهمی از هلال حاصلخیز است و منطقه هلال حاصلخیز به عنوان نقطه تلاقی درگیری ژئوپلیتیک جهت تشکیل مجدد این نظم است منطقهای که بر اساس استراتژی روسها شاهکلید مسکو به شمار میرود. اگر این منطقه سقوط کند، مسکو در آستانه سقوط قرار خواهد گرفت..
روسیه یکی از مخالفان حضور نظامی و گسترده آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز (حوزه نفوذ سنتی و حیاطخلوت روسیه) است؛ ازاینرو اگر بتواند در بحران سوریه اوضاع را به نفع محور مدافعان اسد تغییر دهد و موجب کوتاه آمدن محور غربی برای سرنگونی آن شود، بدون شک منافع امنیتی زیادی از کمرنگ شدن سایه نفوذ آمریکا در منطق به دست خواهد آورد. (سوریه به صحنه تعیین اولویت امنیت و منافع در سطح جهانی تبدیل شده است)از سوی دیگر، روسیه فاقد توانمندیهای لازم سیاسی، اقتصادی و نظامی برای بازسازی حوزه نفوذ سنتی شوروی سابق در منطقه است؛ در عوض به دنبال تقویت بازوهای کنترل بر آسیای مرکزی و قفقاز است و از حمایت کشورهایی چون ایران، در ضدیت با غرب، برای برقراری توازن قدرت در مسیر پیشروی ناتو به سوی شرق استفاده میکند.
اما اندیشکده بروکینگز در مقالهای با عنوان «یک فاجعه سهضلعی: مثلث راهبردی آمریکا، روسیه و ایران در سوریه» مینویسد:
اتحاد ایران و روسیه در خصوص سوریه پایدار خواهد بود.
هدف اصلی روسیه از دخالت نظامی در سوریه امتیاز گیری از غرب بر سر مسئله اوکراین است که برای روسیه اهمیت راهبردی دارد و دروازه ورود به روسیه است اگر روسیه در سوریه مداخله نظامی نمیکرد، آنگاه آمریکا فقط درباره اوکراین با آنها گفتوگو میکرد، اما حضور نظامی در سوریه موجب میشود، درباره مسائل بزرگتری حرف بزنند. این مهم انگیزهای برای تغییر در مسائل منطقه میشود. (طبق پیشبینی کارشناسان بحران سوریه که مهمترین برگ برنده برای حل بحران اوکراین است حداقل ۲ تا ۴ سال دیگر ادامه دارد) جدیترین طرح برای حل بحران اوکراین طرح هنری کیسینجر با عنوان «فنلاندی کردن اوکراین» است. استاد حسن عباسی در مورد این طرح گفتند:
در کل باید گفت که رویکرد «فنلاندی کردن اوکراین»، برای حل بحران، در واقع یک پیشنهاد نامتوازن است، زیرا درحالیکه این تحلیل گران از روسیه میخواهند که اوکراین را از حیث اقتصادی و سیاسی به غرب بسپارد؛ درعینحال، تنها رهاورد معامله برای روسیه را عدم عضویت اوکراین در «ناتو» میدانند. به عبارت بهتر، «کیسینجر» با این فرض که روسها هیچچیز برای چانهزنی ندارند، امتیازی که در حال حاضر برای آمریکا وجود ندارد و در آینده ممکن است؛ باشد یا نباشد را میخواهد پیشفروش کند!
همچنین دکتر ولایتی گفتند:
شاید زود باشد که بگوییم اتحاد استراتژیک ولی این نظر شخصی من است که به سمتی سیر میکنیم که روابط دو طرف راهبردیتر شود نسبت به گذشته و منافع مشترک دو کشور در منطقه اقتضا میکند که با هم نزدیکتر کار کنیم. یکی از اهداف این است که از پیشروی ناتو در شمال ایران و جنوب روسیه جلوگیری کنیم.
پوتین در دیدار با رهبری به این مهم تأکید کردند:
شما را متحدی مطمئن و قابل تکیه در منطقه و جهان میدانیم ما متعهدیم که برخلاف برخیها به شرکایمان از پشت خنجر نزنیم و هیچوقت در پشت پرده اقدامی بر ضد دوستانمان انجام ندهیم و اگر اختلافی هم داشته باشیم، با صحبت به تفاهم برسیم.
مشکلات پیش روی روسیه اولاً تنش با غرب بر سر مسئله اوکراین و دوماً دستخالی روسیه در بحث حوزههای نفوذ برای پر کردن جای خالی آمریکایی که در عصر افول هژمونی خو به سر میبرد این دوران را دوران باز چینش مرزها مینامند سوماً نفوذ تروریسم به مرزهای این کشور به خصوص در اوکراین و آسیای میانه است که رهبری در دیدار با پوتین به این مسئله اشاره کردند. چهارماً بحران اقتصادی که یکی از گزینه آ برای کاهش تبعات تحریمهای غرب احیای جاده ابریشم با مشارکت ایران است.
تنها گزینههای نقد روسیه برای مقابله با این مشکل اولاً نابودی تروریسم و پیروزی در سوریه دوماً نفوذ در حلال حاصلخیز سوماً احیای جاده ابریشم (چون عملاً امکان پیوستن روسیه و حتی چین به پیمان اقتصادی TTP وجود ندارد) که رسیدن به هر چهار هدف بدون ایران ممکن نیست تمام این سخنان نشان دهنده این واقعیت است که حتی اگر نگاه روسیه به ایران تاکتیکی باشد حداقل در یک دوره کوتاهمدت روسها از منافع ما در عرصه بینالملل دفاع کنند
نوشتهی آقای مصطفی لزگی