مطلب حاضر گزارش استراتژیک اندیشکدهی یقین با عنوان «استحاله انقلاب چین در رابطهی با آمریکا؛ از کمونیسم تا سیاست درهای باز به سوی لیبرالیسم» است که به صورت کامل از طریق باشگاه استراتژیستهای جوان در اختیار شما قرار گرفته است. متن PDF این گزارش همچنین از لینک زیر قابل دانلود است.
فهرست
- پیشگفتار
- مقدمه
- انقلاب یکم: ۱۹۱۱ میلادی
- انقلاب دوم: ۱۹۴۹ میلادی
- انقلاب سوم: ۱۹۷۱ میلادی
- ۱) دکترین چو ئنلای: تعدیل انقلاب ……. ۲۵
- ۲) زمینههای شکلگیری رابطه بین چین با آمریکا ……. ۲۸
- ۳) نطفهگذاری رابطه چین با آمریکا توسط ریچارد نیکسون ……. ۳۰
- ۴) دیپلماسی پینگپونگ، آخرین گام تا آغاز ……. ۳۲
- ۵) مهندسی روابط به رهبری هنری کیسینجر و چو ئنلای با استراتژی آتشبس ایدئولوژیک،سفر نیکسون به پکن و بیانیهی شانگهای……. ۳۴
- ۶) فرجام چو ئنلای ……. ۴۳
- انقلاب چهارم: ۱۹۷۸ میلادی
- ۱) تغییر اواویت انقلاب چین: انتقال از سطح «ایدئولوژی» به سطح «استراتژی اقتصادی»، مرگ مائو و رئیس جمهوری هوا گوفِنگ: ۱۹۷۶ ……. ۴۹
- ۲) دکترین دنگ: ریویژن انقلاب ……. ۵۲
- ۳) ادامهی مناسبات دیپلماتیک بین چین و ایالاتمتحدهی آمریکا ……. ۵۵
- ۴) استراتژی دنگ: سیاست درهای باز ……. ۶۷
- ۵) سیاست درهای باز با دکترین شوک ـ رد پای فریدمن، در میدان تیانآنمن! ……. ۷۲
- نتیجهگیری
- منابع
پیشگفتار
«آیا استراتژی دنگ شیائوپینگ میتواند الگویی برای دیگر کشورهای در حال توسعه باشد؟»
بعد از سالهای جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی، با تشکیل نهادی به نام «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام»، مطالعهی تاریخ کشور چین و بررسی الگوی توسعهی چینی در دستور کار این نهاد در جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. هدف از این تحقیق رسیدن به پاسخ سوالی بود که در بالای این متن نوشته شده است؛ این سوال را رئیس وقت این مرکز در سال ۱۳۸۳ در ابتدای کتاب «چین نو؛ دنگ شیائوپینگ و اصلاحات» مینویسد. رئیس این مرکز تحقیقاتِ حکومتی، کسی نبود جز رئیسجمهورِ حال حاضر جمهوری اسلامی ایران یعنی آقای حسن روحانی.
کار تحقیقاتی این مرکز برای دریافتن الگوی توسعهی چینی و تاریخ چینِ نوین صرفاً در تألیف یک کتاب خلاصه نشده است؛ بلکه موارد متعددی از مقاله، کتاب و گزارش را میتوان سراغ گرفت که به این موضوع پرداختهاند و جلسات متعددی را برای آن برگزار کردهاند.
از اینرو، با انتخاب آقای حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، سپس تعیین اعضای اصلی کابینه که از مدیران و هیأت علمی مرکز مذکور بودند، این بنا را ایجاد میکند که روش ادارهی کشور را مبتنی بر الگوی توسعهی چینی پیش خواهند برد. مضافاً اینکه اکنون بعد از گذشت دو سال از عمر دولتِ موسوم به حلقهی نیاوران، غالب تصمیمات و اظهارنظرهایی که از سوی مسئولین ارشد دولت و شخص رئیسجمهور اتخاذ میشود، چهارچوبی را به فکر متبادر میکند که در حوزهی سیاست، به «سیاست خارجی توسعهگرا» و در حوزهی اقتصاد به «سیاست درهای باز» شناخته میشود؛ و این دو مؤلفه دقیقاً همان محورهایی هستند که با مطالعهی تاریخ استراتژیک چین نوین به آنها میرسیم.
از اینرو، هدف این مقاله بررسی نقاط عطف در تاریخ استراتژیک کشور چین در دورهی موسوم به چین مدرن طی قرن بیستم میلادی میباشد؛ نقاطی که تعیینکنندهی جایگاه این کشور در نظام بینالملل بودهاند و مناسبات قدرت را در تعامل با نظام دوقطبی قرن بیستم مشخص کردهاند؛ نقاطی که از برآیند آنها «دکترین چو ئنلای» حاصل میشود که رابطهی انقلاب کمونیستی چین را با آمریکای تماماً لیبرال رقم میزند و با تعدیل اصول این انقلابِ رادیکال در طی یک بازهی حدود سی ساله، عادیسازی ارتباط با جهان غرب را فراهم میکند؛ ارتباطی که قرار است بهعنوان یک کاتالیزورْ زمینهساز نهادینه کردن اصول اقتصاد آزاد و نظام سرمایهگرایی در دوران حاکمیت دِنگ شیائوپینگ باشد؛ و استحالهی انقلاب را از طریق «سیاست درهای باز» در این کشور رقم بزند. فرازوفرودی که بر این دو نسل از انسان چینی حاکم بوده است، نقاط استراتژیک حاکم بر تاریخ این تمدن شرقی محسوب میشود.
در این مقاله پرسش اصلی این است، چه شد که چین کمونیست با اصول یک انقلاب ایدئولوژیک، به صعوبت دیوار چین، به دامن تمدن مقابل خود یعنی لیبرالیسم افتاد و در نهایت مبتنی بر اصول اقصاد آزاد، جامعهی خود را بنا کرد؟ نقش خارجتحصیلکردههای اعتدالگرا در نزدیکی چین به آمریکا چه بود؟ و آمریکا با چه ترفندهای دیپلماتیکی این رابطه را به وجود آورد؟ و در نهایت الگوی توسعهی چینی مبتنی بر سیاست درهای باز چگونه در این کشور اجرا شد؟